loading...
چهار کلوم حرف
حامد بازدید : 1 دوشنبه 08 آبان 1391 نظرات (0)

سلام

اینجا رو میسازم برای حرف زدن البته به زبون تایپ

هر کی که یه کمی حرف ته دلش هست ، میتونه بنویسه بدون اینکه نیاز داشته باشه جملات قلمبه سلمبه و آرایه های ادبی یاد داشته باشه.

بعضی وقتا فقط نیازه که بیای بشینی و  انگشتان رو به کیبورد (البته در قدیم قلم وکاغذ بوده) بچسبونی و بزاری بنویسه،

حتما میپرسی کی؟

خودت...

منظورم اونی که هر روز صبح تا شب به دوست و دشمن...

 همکار و رقیب...

رفیق و نارفیق نشون میدی نیست،

منظورم اونی هستش که واقعا هستی!؟

و شاید اونی که میتونی باشی؟!

آره بنویس

اونموقع است که  بعد از نوشتن حس میکنی که یه چند صد کیلو سبکتر شدی(من ریاضی بد نیست

ها میدونم آدمها به طور متوسط تقریبا 60 - 70 کیلویند، تو بنویس بعد میفهمی که من چی میگم،

این سبکی رو حس میکنی البته پرواز نمیتونی بکنی، قول میدم)

از الان شروع کن به نوشتن

اینجا هم جاییه برای انتشار اونها(البته اگه بخوای و بشه)

من خودم هم مینویسم

البته نوشته های من اسمش "4 کلوم حرف" هستش و از شماره 8 شروع میکنم

یکی نیست بپرسه اولین عدد 1 بعد تو میخوای از 8 شروع کنی

(میگم بیسوادی نگو نه)

آره میخوام از 8 شروع کنم چون 7 نامه اول رو به کسی که عاشقش بودم نوشتم

و این آغاز راه برای من بود

حالا به نظرت آغاز راه برای تو کجاست؟!

(البته منظورم اول راه جاده چالوس نیست)

منتظر نوشته هاتونم

حامد بازدید : 2 شنبه 13 آبان 1391 نظرات (0)

 

چارکلوم حرف هم گاهی اوقات برای آدم خیلی زیلده.

البته 4 کلوم حرف حدرست درمون و گرنه گفتن چرندیات که کاری نداره.به خاطر همینه که بعضی وقتا میگم که حرف زدن کار هر کسی نیست و آدم خودش رو میخواد

حامد بازدید : 3 دوشنبه 08 آبان 1391 نظرات (1)

سلام
امیدوارم که خوب باشی و دنیات سراسر رنگی، که هر رنگ نشانی باشه از دوست
خدا
.
.
.
میخوام از خدا بنویسم
ولی سخته،
میدونید خدا تنها چیزیه (البته خدا چیز نیست) که دیدنی نیست و شنیدنی و بیشتر از این که شنیدنی باشه بوییدنی
آره باید عطر خدا تو لحظه لحظه ی زندگی جاری بشه.
ولی نه خدا بوییدنی هم نیست بلکه لمس کردنیه، حس کردنی نه از جنس دست و لمس بلکه از جنس حس و دل
ولی نه اینم نیست
خدا همه چی هست و درحین حال فقط اون نیست و چقدر ملاصدرا قشنگ میگه:
(البته یادتون باشه ملاصدرای بدبختیها کشید به خاطر همین چهار کلوم حرف، از زندان تو تبعید بگیر تا تهدید به اعدام و تهمت شرک و هزارانتا چیز دیگه)

خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود

یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط ...
 
 
شرط هایی که برای هرکس متفاوته و خودت و خودم باید پیدا کنیم که شرط برای ما چیست...
(البته این عقیده ی منه)
و خدا همانی هست که ما هستیم
خود ماییم و ما خودمون نیستیم (چه جمله فلسفی باهالی گفتم، خودمم حال کردم ولی چه فایده که معنیش رو خودمم نمیدونم ولی به درستیش اعتقاد دارم و میدونم که این هست)
چقدر نوشتن سخته در رابطه با خدا، خدایی که به ما نزدیکتر حتی از رگ گردن،
 خدایی که مارو دوست داره حتی 70 بار بیشتر از مادر و پدر
خدایی که تنها عالم بر تمام اسرارمون
و کسی که دوستش داریم ولی نمیدونیم
میدونی کی میفهمیم چقدر بهش علاقه داریم؟
وقتی که یه ذره حس میکنیم یه کم ما رو به حال خودمون واگذار کرده
پس شاید لازم باشه...
به نظر تو چی لازمه برای ما، برای زندگی کردن، برای خدایی شدن، برای عاشق شدن و برای.....؟؟؟؟
 
حامد بازدید : 2 دوشنبه 08 آبان 1391 نظرات (0)
سلام
در طول زندگی و روزگارانی که میگذره زیاد پیش نمیاد که لحظاتی رو برای با خدا بودن و برای اون بودن بگذرونیم، مگه...
مگه اینکه یه ذره گوشه های این زمین گرد زاویشون رو برامون تنگ کنند، تا بلکه ما یه ذره تحت فشار جهتمون متمایل بشه به سمت خدا،
و اون لحظه است که برا خودمون میشیم یه پا عابد و زاهد، البته فقط تا وقتی که از بالا خداوند قادر، قدرتش رو یه نمه به زمین و این دنیا نشون بده تا عرصه برای جولان ما باز بشه،
لابد میپرسی جولان، چیه؟ و برای چی اصلا؟
جولان دیگه، نشنیدی بلندیهای جولان، البته منظور من اون نیست، منظورم، عرصه ی تاخت و تازه...
راحتتر بگم، خدا رو تا اطلاع ثانوی(یعنی یه تا بوجود آمدن یه مشکل جدید) بنده نیستیم و همه دستورات فعلا و اجالتا باید برند(بروند) دم کوزه به جهت آبخوری.(همون بزار دم کوزه آبشو بخوره ی معروف خودمون)
و اینجاست که خدا یه کم بهمون میخنده، چه کنه رحمان و رحیم، البت ما هم خوب راهشو یاد گرفتیم، تا شب قدر ، عرفه یا ماه رمضونی میشه اینا همه رو بهونه میکنیم تا بلکه از زیر بار این حق الله دربریم هرچند چه فایده که فرداش روز از نو و روزی از نو-البته خودمونیم خدا خودشم میدونه که ما چه نامردایی هستیم، ولی خداست دیگه، میگه:
آی فرشته ها برید ببینید این بنده من چی میخواد، اگه آب نداره براش چشمه بجوشانید از دل سخت ترین سنگ ها و گرمترین خاکها هم نطور که برای هاجر این چنین کردیم.
 اگه گرسنه است به یکی از این درختا بگید که پیچ یکی از این سیب ها رو شل کنه (البته متوجه هستید که قانون نیوتن کشف شده مگه اینکه بخواید علت چرخیدن سیب در حین اومدن به زمین رو بفهمید و چرایی ضرب المثل های ما ایرانیا رو در این رابطه که چرا میگیم یه سیب بندازی هوا 1000 دور میچرخه، حالا اصلا چرا سیب، برای چی پرتقال نباشه) از بس از سیب گفتم یادم رفت که چی میگفتم.
آره خدای ما انقدر مهربونه که حدش رو نمیدونی چه برسه به مشتقش.
اسم سیب اومد و باز داغ دلم تازه شد،
لابد میپرسی چرا،
بزار یه جمله بگم که به علت کهولت سن تقریبا یادم رفته راویش کیه:
خداوند از بهشت سیبی فرستاد برای حسین(علیه السلام) {ابتدا و انتهای عشق، البته اینو از خودم گفتم}و اون سیب در روز عاشورا همراه او بود و هرکه میخواهد عطر اون سیب رو استشمامم کنه سحرگاهان در کربلا باشه.
فکر میکنم این جمله از امام محمد باقر(علیه السلام) باشه
 
·       تذکر: البته متوجه هستید که با قلب و روح باید اونجا باشید نه فقط این جسم در حال گندیدن رو ببریم، که به جای عطر سیب، بوی گند عراق نصیبمون میشه.
و کربلا میعادگاه تمام عاشقان عالم، هر آنکه عاشق هست قبله ای جز کربلا نداره، و جالبه که بگم تو این دو سال حسین و کربلا هر روز معنای خاص و جدیدی برام پیدا میکنم و تپش قلبم از این فراغ هر روز بیشتر میشه.
ادامه دارد...البته نه در اینجا، بلکه در جریان دلت...
تا ببینیم این رود زلال به کجا میبرد ما رو و شما رو
و چقدر زیباست دل سپردن
درباره ما
قبلا فکر میکردم حرف زدن کاری نداری ولی الان میدونم که حرف زدن هم مرد میخواد البته باید انسان باشی ونه حیوان به خصوص طوطی هر کسی میخواد بنویسه یا به ایمیلم(hamed2425@yahoo.com) پیام بده یا اینه میتونه تو خود سایت پیام بزاره
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    عشق؟ (میتونید چند گزینه رو انتخاب کنید)
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 7
  • بازدید کلی : 328